7000 میلیآمپر. این ظرفیت باتری گوشی گلکسی Galaxy M51 است که امروز میخواهیم آن را در تبلتفون بررسی کنیم.
در میان مشخصات فنی این موبایل، امکانات به خصوصی دیده نمیشود و در سمت دیگر کمبودهای آن نیز زیاد نیستند بنابراین میتوانیم بگوییم که گلکسی ام 51 کاملاً میانهرو است. تراشه اسنپدراگون 730G میتواند عملکرد مناسبی از خودش نشان بدهد و تأثیر منفی نیز بر دوام باتری نگذارد. به علاوه، صفحه نمایش 6.7 اینچی Super AMOLED هم بسیار بزرگ، درخشان و جذاب است و لنز اصلی 64 مگاپیکسلی هم مطمئناً نسبت به لنزهای 48 مگاپیکسلی یک سر و گردن بالاتر خواهد بود.
چیزی که غیبتش در اینجا بیشتر احساس میگردد، صفحه نمایش با نرخ بازسازی سریع است. این در حالی است که تعداد گوشیهایی که به اندازه گلکسی M51 قیمت خوردهاند و از نرخ نوسازی 90 هرتزی بهره میبرند زیاد و متنوع بوده و حتی بعضاً دیده شده برخی از آنها نرخ بازسازی 120 هرتزی هم داشتهاند. اگر یک لنز تله فوتو هم در اینجا استفاده میشد، بد نبود هرچند حضور این سنسورها در گوشیهایی با این رنج قیمت شایع نیست. با این اوصاف، صحبت کردن در مورد قابلیت اتصال به شبکه 5G توسط گلکسی M51 هم کاملاً غیر منطقی خواهد بود.
در واقع با مشاهده مشخصات فنی این موبایل میتوانید اینگونه نتیجهگیری کنید که گلکسی M51 همچون گلکسی A71 (Galaxy A71) از نظر امکانات زرق و برق آنچنانی ندارد و تنها عددی که بیش از توجه همه ما را به سمت خودش جلب میکند، همان باتری 7000 میلیآمپری است. دیگر تفاوت میان دو مدل نامبرده، به محل قرارگیری سنسور اسکنر اثر انگشت مربوط میشود که در گلکسی ای 71 این حسگر در زیر صفحه نمایش بوده و در گلکسی ام 51 در کنار فریم جایگیری کرده است.
حال با توجه به اینکه مشخصات فنی تنها نیمی از امکانات و تواناییهای یک گوشی را نشان میدهند، با تبلتفون همراه باشید تا ببینیم در شرایط واقعی گلکسی M51 چگونه کار میکند.
آنباکسینگ و محتویات درون جعبه
گلکسی M51 درون یک جعبه سفید رنگ ساده قرار گرفته که رویش پوشش درخشانی مشاهده که تصویر موبایل را کمی برآمده کرده است.
درون این جعبه، سامسونگ تمام ملزومات مورد نیاز خریداران گوشی اعم از شارژر، کابل USB-C و یک جفت هدفون را گذاشته است. شارژری که همراه با این موبایل فروخته میشود، بهترین چیزی میباشد که کمپانی کرهای تولید کرده زیرا با قدرت 25 واتی از تکنولوژی Power Delivery پشتیبانی میکند. چیزی که در این جعبه نمیبینیم، گارد محافظی است که امروزه معمولاً در کنار تلفنهای همراه این رده فروخته میشود و ما نیز به حضور آن عادت کردهایم.
طراحی
بدون شک، گلکسی M51 یکی از بزرگترین تلفنهای همراه دنیاست. نمایشگر 6.7 اینچی و باتری باظرفیت، آن را بیشتر شبیه یک پاور بانک کردهاند تا یک گوشی. اینطور احساس میکنیم که اولویت سامسونگ در زمان تولید این تلفن همراه سبکی و ابعاد کوچک نبوده است.
با ذکر این نکته، نمیتوانیم بگوییم این محصول کمپانی کرهای زیادی بزرگ است زیرا با ابعاد 163.9*76.3*9.5 میلیمتری تقریباً هم اندازه گلکسی A71 میباشد بنابراین نباید آن را عظیمالجثه بدانیم. با همه اینها عدد آخری چیزی است گلکسی M51 را متمایز میکند. ضخامت تقریباً 1 سانتیمتری باعث شده تا این دستگاه از بسیاری از موبایلهای معرفی و وارد بازار شده در سال 2020 کلفتتر باشد.
لبههای گرد و بدون گوشه این موبایل، تا حدودی به خوشدست شدن آن کمک میکنند بنابراین اینگونه نخواهد بود که وقتی گلکسی M51 را برداشتهاید، فکر کنید در دستتان آجر گرفتهاید!!!. البته باز هم نمیتوانیم کتمان کنیم که ضخامتش کم است.
وزن این موبایل هم چندان کم نیست هرچند این موضوع را کمتر کسی میتواند متوجه شود. با جملهای که گفتیم، نمیخواهیم القا کنیم که وزن 213 گرمی گلکسی M51 کم است بلکه وقتی میبینیم آیفون 12 پرو مکس (iPhone 12 Pro Max) 228 و گلکسی اس 20 اولترا (Galaxy S20 Ultra) 222 گرم وزن دارند طبیعی است که بگوییم گوشی مورد بحث ما آنقدرها هم سنگین نخواهد بود؛ موضوعی که حتی با حضور یک باتری 7000 میلیآمپری جذابیت بیشتری پیدا میکند زیرا با این منبع نیروی باظرفیت، انتظار داشتیم این موبایل سنگینتر از چیزی شود که هست.
با در نظرگیری لبههای ضخیم گوشی، به راحتی میتوانیم متوجه شویم که سامسونگ چگونه در زیر فریم مقدار زیادی لیتیوم قرار داده است. چارچوب این دستگاه باعث شده تا پوشش پلاستیکی در عقب و شیشهای در جلو آن به هم بچسبند. این در حالی است که دو پرچمداری که در پاراگراف قبل به آنها اشاره کردیم، از بدنه شیشهای و فلزی بهرهمند شدهاند. بر این اساس، قاب پشتی و فریم گلکسی M51 پلاستیکی هستند.
بار دیگر تکرار میکنیم که وقتی صحبت از استحکام یک گوشی هوشمند میشود، بدنه پلاستیکی اصلاً چیز بدی نیست و تنها نقطه ضعف آن این است که ظاهر یک دستگاه را مدرن، شیک و امروزی نمیکند. گویا هنگام طراحی این موبایل، سامسونگ فاکتورهای مدرنیته بودن و کامپکت بودن را در نظر گرفته تا شما در صورت خرید گلکسی M51 هم از یک نکته مثبت بهره ببرید و هم از یک نکته منفی.
چیزهایی که گفتیم، به معنای زشت بودن گوشی نیستند. وزن و ضخامت این موبایل، این احساس را به شما منتقل خواهند کرد که انگار یک تلفن همراه باکیفیت را در دست گرفتهاید. یکی از مزایای ضخامت 9.5 میلیمتری آن است که حالا برآمدگی چند میلیمتری دوربین عقب زیاد احساس نخواهد شد.
بله؛ قبول داریم که برآمدگی لنزهای دوربین اصلی همچنان احساس میشود ولی در مقایسه با تلفنهای همراهی که باتریهای کمظرفیتتر داشته و دوربینهایشان بسیار بسیار جلو آمدگی دارند، راحتتر میتوانیم با این موضوع کنار بیاییم.
اگر یادتان باشد، گفتیم که فریم پلاستیکی است اما حال بد نیست ببینیم امکانات اطراف آن چیست. این بخش را با اشاره کردن به سمت راست آغاز میکنیم که در آن دکمههای پاور (همراه با سنسور اسکنر اثر انگشت) و کاهش و افزایش به چشم میخورند.
چندین نکته را باید در مورد این بخش به شما اعلام کنیم. اولاً، اگرچه گلکسی M51 نمایشگر OLED دارد ولی قد و قامت آن اجازه نمیداد از سنسور اسکنر اثر انگشت زیر صفحه نمایش بهره ببرد. دوماً، دکمه پاور که با سنسور اسکنر اثر انگشت همراه شده، کمی بالاتر از وسط فریم سمت راست نشسته و لمس آن با انگشت وسطی دست چپ نیازمند آن است تا کمی انگشتتان را بکشید. سوماً، همچون سایر حسگرهای اثر انگشت قرار گرفته در قاب کناری، این مورد هم ممکن است وقتی نمیخواهید (مثلاً دارید موبایل را در جیب میگذارید یا فقط دستتان را در جیب گذاشتهاید و گوشی نیز همزمان در جیب است)، اثر انگشت را شناسایی کرده و قفل گوشی را باز کند.
برای حل این مشکل، در تنظیمات دستگاه گزینهای وجود دارد. شما با این آپشن میتوانید مشخص کنید که تنها زمانی اثر انگشت شناساییتان کند که به جای لمس کردن، دکمه پاور را فشار دادهاید. با این حال، مطمئناً با گذشت زمان به محل قرارگیری این حسگر عادت خواهید کرد.
در بالا سر سنسور اسکنر اثر انگشت و دکمه پاور، دکمههای ولوم صدا را میبینیم که کمی بالاتر از حد معمول تعبیه شدهاند که البته زیاد به این موضوع نمیتوانیم ایراد بگیریم زیرا کلیکشوندگی آنها بسیار عالی است.
در سمت چپ فریم، اسلات سیمکارت دیده میشود. سینیهای سه تایی امروزه به محبوبیت بالایی دست یافتهاند. در گلکسی M51 میتوانید دو سیمکارت نانو و یک مموری کارت میکرو SD بگذارید تا دستتان از این نظر کاملاً باز باشد.
در بالای چارچوب، چیزی غیر از حفره مخصوص میکروفون را مشاهده نمیکنیم تا تمام چیزهایی که انتظار داریم، به پایین منتقل شده باشند. در زیر این موبایل، پورت USB-C، جک هدفون 3.5 میلیمتری، اسپیکر و میکروفون را شاهد حضور هستیم.
در جلو هم نمایشگر 6.7 اینچی Super AMOLED به چشم میخورد که اطراف آن را حاشیههای مشکی رنگی پوشاندهاند. نمیخواهیم این نوارها را باریک تلقی کنیم ولی خب اینگونه هم نیستند که بگوییم بزرگ هستند. بهتر است منظورمان را اینطور برسانیم که میزان قطر این خطوط سیاه رنگ مناسب سال 2020 و بازاری است که این گوشی قرار است در آن فروخته شود.
این پنل را سامسونگ Infinity-O میداند زیرا در بالای وسط آن یک حفره دایرهای شکل کوچک برای دوربین سلفی به چشم میخورد. پیش از این، مثلاً در گلکسی A51 5G نقطه کوچکتر را دیده بودیم. لازم به ذکر است که وظیفه محافظت از این نمایشگر را پوشش گوریلا گلس 3 پلاس برعهده دارد.
شیوه طراحی گلکسی M51 در مجموع شبیه اکثر گوشیهای بزرگ یا کوچک و گران یا ارزانی است که سامسونگ اخیراً تولید کرده است. مواد سازنده این موبایل شاید درجه یک نباشند ولی پوشش پلاستیکی استفاده شده در این قسمت هم ظاهر خوبی دارد و هم احساس خوبی را منتقل خواهد کرد. از طرفی، این دستگاه به هیچ عنوان ادعایی ندارد که یک پرچمدار است بنابراین این امکانات در بخش طراحی را میتوانیم از او قبول کنیم. گلکسی M51 هم درشت است و هم سنگین ولی ابعاد بزرگ و جرم زیادش آنطور نیست که با اعداد و ارقام موجود در برگه مشخصات فنی فریب بخورید. واقعیت را بگوییم که خیلی راحت میتوانید با نکات منفی این محصول کنار بیایید.
صفحه نمایش
همانگونه که بارها و بارها گفتیم، گلکسی M51 از نمایشگر 6.7 اینچی Super AMOLED استفاده میکند که رزولوشن 2400*1080 پیکسلی و نسبت بدنه به تصویر 20:9 دارد و تراکم پیکسلی در آن به 393 پیکسل بر هر اینچ میرسد. ویژگی غایب در این دستگاه، نرخ بازسازی سریع است که امروزه در بسیاری از موبایلهای میانرده وجود دارد.
با توجه به نهایت روشنایی 677 نیتی ثبت شده در حالت نور تطبیقی و 373 نیتی در حالت دستی، میتوانیم بگوییم که این نمایشگر کیفیت مناسبی دارد. حالت اتوماتیک حداکثر نور این پنل را به اندازه پرچمدارها نخواهد کرد ولی به راحتی این اجازه را داریم تا آن را درخشان بنامیم. این در حالی است که حداقل روشنایی نمایشگرهای OLED استفاده شده توسط سامسونگ در همین حد و حدود بوده است. مثلاً (به عنوان رقبا) وانپلاس نورد (OnePlus Nord) و اوپو رنو 4 پرو (Oppo Reno 4 Pro) میتوانند هنگام بهرهمندی از حالت روشنایی تطبیقی روشنتر از این بشوند اما Realme 7 Pro تقریباً 100 نیت کمتر دارد.
گلکسی M51 میتواند رنگها را با دقت زیادی تولید کند. حالات رنگی Vivid و Natural در این گوشی تعبیه شدهاند. گزینه اول محتواها را با روش sRGB پخش میکند و میانگین دقت آن به 2.5 خواهد رسید که بسیار دقیق است. روش sRGB در حالت دوم نیز رنگها را کمی بیحال میکند.
نکته مثبتی که میتوانیم در اینجا به آن اشاره کنیم آن است که پس از خرید گلکسی M51، حالت رنگی به صورت پیشفرض روی Vivid تنظیم شده تا بتوانیم رنگها را با گاموت عریض و با کیفیت زیاد ببینیم. اگر این حالت را با روش DCI-P3 امتحان کنید، میانگین دقت آنها به 3.7 افزایش پیدا میکند. این نمره در مجموع چندان بد نیست ولی امکان دارد برخی اوقات روی قسمتهای سفید هاله آبی رنگی دیده شود. البته این مشکل را میتوان با تنظیم اسلایدر روی یکی از پنج حالت ایجاد شده و کشیدن آن به سمت راست جهت گرمتر کردن رنگها، از بین برد.
در مشخصات فنی گلکسی M51 اشارهای به پشتیبانی از کیفیت HDR نشده ولی این موبایل میتواند فیلمهای دارای این وضوح که در یوتیوب یا آمازون پرایم ویدیو بارگذاری شدهاند را نشان دهد. به علاوه، کیفیت HDR در نتفلیکس وجود ندارد اما میتوانیم خیالتان را راحت کنیم که از تکنولوژی Widevide L1 در این گوشی پشتیبانی میگردد.
دوام باتری
دوام باتری جایی است که گلکسی M51 عملکرد درخشانی از خودش ارائه خواهد کرد زیرا منبع نیروی 7000 میلیآمپری باظرفیتترین چیزی است که تا کنون در یک گوشی ساخته شده توسط یک برند معروف دیدهایم. در آزمایشهای انجام شده نیز این باتری نشان داد که استقامت زیادی دارد.
با یک بار شارژ این موبایل میتوانید به مدت 53 ساعت به صورت صوتی صحبت کنید؛ رکوردی که این دستگاه همراه با موتورولا موتو جی 9 پلاس (Moto G9 Plus) به طور مشترک مالکش هستند. این دستگاه همچنین، قادر است به صورت آفلاین بیش از 25 ساعت فیلم پخش کند و یا 17 ساعت امکان وبگردی را به وجود بیاورد. در حالت استندبای هم استقامت گلکسی M51 به 156 ساعت میرسد.
سرعت شارژ
نه تنها باتری گلکسی M51 باظرفیت است، بلکه شارژر فروخته شده همراه با آن نیز بسیار سریع است. آداپتور 25 واتی که در کنار این موبایل دیده میشود، همانی است که با پرچمداران سری اس (S) یا سری نوت (Note) در اختیار میگیریم.
با بهرهگیری از این شارژر، 1 ساعت و 47 دقیقه طول خواهد کشید تا انرژی باتری این موبایل از 0 به 100 درصد برسد. پس از 30 دقیقه هم نشانگر نیروی باتری عدد 35 درصد را نشان خواهد داد. این مدت زمان شارژ را نمیتوانیم چندان حیرتانگیز بدانیم ولی وقتی ظرفیت باتری را میبینیم و استقامت آن حتی زمانی که 35 درصد انرژی دارد را مشاهده میکنیم، باید به این امتیازات احترام بگذاریم.
کیفیت صدا
از آن جایی که سامسونگ معمولاً در دستگاههای میانرده خود اسپیکر استریو قرار نمیدهد بنابراین در گلکسی M51 هم تنها یک اسپیکر معمولی به کار رفته است. این اسپیکر نمیتواند صداها را با شدت زیادی پخش کند به همین دلیل امتیازی که ما به او میدهیم، “معمولی” است تا از این نظر همچون گلکسی ای 71 کار کرده باشد. در مقایسه با گوشی که نام بردیم، دستگاه مورد بحث ما صداها را با عمق کمتری پخش میکند که در آن لرزشهایی احساس میشود. موبایلهای ارزانتری هستند که اسپیکرهای استریو دارند که از آن جمله میتوانیم به پوکو ایکس 3 انافسی (Poco X3 NFC) و موتورولا موتو جی 8 پاور (Motorola Moto G8 Power) اشاره کنیم.
سیستم عامل و رابط کاربری
گلکسی M51 از اندروید 10 به عنوان سیستم عامل استفاده میکند و رابط کاربری پیشفرض آن نیز One UI 2.1 است ولی امکان دارد پس از خرید آن بلافاصله بهروزرسانی One UI 2.5 را دریافت کنید. لازم به ذکر است که میان این دو ورژن تفاوت عمدهای به چشم نمیخورد.
قسمت قفل نمایشگر همان ظاهر آشنا را دارد به طوری که در گوشههای پایینی آن میانبرها و در وسط آن یعنی زیر ساعت نشانگرهای مخصوص اعلانات را میبینیم. صفحه نمایش همیشه روشن هم در اینجا تعبیه شده و میتوان آن را به صورت دائمی مشاهده کرد و همچنین، امکان فعالسازی آن با برنامهریزی از قبل یا پس از لمس نمایشگر فراهم میباشد.
بازگشایی قفل نمایشگر گلکسی M51 با سنسور اسکنر اثر انگشت قرار گرفته در قاب کناری به بهترین شکل ممکن صورت میپذیرد. این قفل را میتوان به خوبی با انگشت وسطی دست چپ یا انگشت شست دست راست لمس و باز کرد. به خاطر قرارگیری دکمه پاور کمی بالاتر از جای مورد انتظار، باید مدتی با این موبایل کار کنید تا به محل جایگیری این دکمه و حسگر روی آن عادت نمایید.
احتمال اینکه خیلی اتفاقی این سنسور را لمس کنید بسیار زیاد است زیرا معمولاً وقتی موبایل را در جیبتان میگذارید، عدم برخورد انگشت با حسگر تقریباً غیر قابلاجتناب است. اگر احساس میکنید با این مشکل مواجه خواهید شد، میتوانید از تنظیمات کاری کنید که فقط زمانی قفل نمایشگر با لمس سنسور باز شود که آن را میفشارید.
چنانچه با سنسور اسکنر اثر انگشت گلکسی M51 احساس راحتی نمیکنید، گزینه تشخیص چهره نیز تعبیه شده است. این روش بیومتریکی از دوربین بهره میبرد بنابراین خبری از اسکن 3D و شناسایی چهره نیست ولی با این وجود، راهکار مناسبی برای باز کردن قفل نمایشگر به حساب میآید.
صرفنظر از شماره نسخه، تفاوتهای One UI گلکسی M51 با One UI سایر گوشیهای سامسونگ بسیار ناچیز است.
شیوه ناوبری مبتنی بر حرکات در این موبایل نیز گنجانده شده و شما میتوانید یا هنگام راهاندازی گوشی و یا سر فرصت آن را فعال و روشن نمایید. به علاوه، حالت تیره سرتاسری هم در این موبایل دیده میشود.
چیزی که جای خالی آن در گلکسی M51 احساس میشود ولی در برخی دیگر از گوشیهای گلکسی سامسونگ وجود داشت، Edge Panels نام دارد. به غیر از این مورد، سایر امکانات نرمافزاری این تلفن همراه با دیگر محصولات کمپانی کرهای یکی است که از آن جمله میتوانیم به وجود نرمافزارهای Gallery، فایل منیجر و مرورگر سامسونگ اشاره کنیم. قابلیتی که در پرچمداران این شرکت نمیبینیم ولی در گوشی مورد بحث ما وجود دارد هم رادیو FM است.
عملکرد و امتیازات بنچمارک
تراشه میانرده رو بالای اسنپدراگون 730G که یک پله پایینتر از چیپستهای 5G است، قدرت سختافزاری گلکسی M51 را تأمین میکند. حرف G موجود در اسم این محصول کووالکوم، آن را از اسنپدراگون 730 موجود در گلکسی ای 71 متمایز کرده و نشاندهنده عملکرد بهتر این دستگاه در بخش پردازنده گرافیکی است. این دستگاه بر خلاف دیگر موبایلهای خط تولید گلکسی M حافظه بیشتری دارد به طوری که ظرفیت آن 128 گیگابایت و رم آن 6 یا 8 گیگابایت میباشد.
در آزمایش Geekbench که CPU بررسی میشود، این تلفن همراه همچون پوکو ایکس 3 انافسی (با پردازنده اسنپدراگون 732G) کار میکند. این موبایل همچنین، از نظر عملکرد از گلکسی A51 5G (با پردازنده اگزینوس 980) شکست میخورد اما اگر طرفدار اینترنت 5G هستید، خرید موبایل دوم را به شما پیشنهاد میدهیم. وانپلاس نورد هم اگرچه به مقدار بسیاری جزئی از گلکسی M51 گرانتر است ولی به خاطر بهرهمندی از تراشه اسنپدراگون 765 عملکرد بهتری دارد. تقریباً تمامی دستگاههای بهرهمند از اسنپدراگون 765 برتری محسوسی دارند ولی موبایلهایی که از تراشههای سری اسنپدراگون 730 استفاده کردهاند از گلکسی M51 عملکرد ضعیفتری به ثبت میرسانند.
در آزمایش AnTuTu گوشی مورد بحث ما در ردههای میانی دستگاههای دارای تراشههای سری اسنپدراگون 730 جای گرفته است. این موبایل در آزمایشهای مراحل اول توانست بیش از 266 هزار امتیاز کسب کند اما در آزمایشهای بعدی نمره او نزدیک 240 هزار رسید؛ عملکردی که نه خوب است و نه بد.
در آزمایشهای گرافیکی بنچمارک، حرف G موجود در چیپست اسنپدراگون 730G میتواند کمی تفاوت رقم بزند؛ تفاوتی که زیاد محسوس نخواهد بود. در اینجا چیزی که برتریاش را به اثبات میرساند، اسنپدراگون 765 بوده و گوشیهایی هستند که از آن بهره میبرند.
در مجموع گلکسی M51 به هیچ عنوان کم قدرت نیست و میتواند با عملکردی که دارد حداقل پاسخگوی نیاز خریدارانش باشد. با این همه، اگر ترجیح میدهید گوشی بخرید که از نظر گیمینگ فوقالعاده است و صدرنشین آزمایش AnTuTu میباشد، میتوانید با همین پولی که بابت خرید این موبایل میخواهید بپردازید، یکی از آلترناتیوهایش را خریداری نمایید که عملکرد بهتری دارند.
دوربین
دستگاه مورد بحث ما مجهز به دوربین عقب چهارگانه است که امروزه برای تلفنهای همراه میانرده به یک استاندارد تبدیل شده هرچند تنها دو عدد از این لنزها واقعاً کاربرد دارند. البته اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوییم که لنزهای 5 مگاپیکسلی ماکرو سامسونگ نسبت به سایر لنزهای 2 مگاپیکسلی ماکرو تفاوت قابلتوجهی دارند حال آنکه فرقی زیادی میان لنزهای 5 یا 2 مگاپیکسلی تشخیص عمق و یا حتی بود و نبود آنها دیده نمیشود.
بگذریم!!!. لنز اصلی دوربین پشتی گلکسی M51 یک سنسور 64 مگاپیکسلی کواد بایر از نوع IMX 682 سونی است که هر پیکسل آن 0.8 میکرومتر اندازه داشته و از تکنولوژی 4در1 برای تولید تصاویر 16 مگاپیکسلی استفاده میکند. این لنز دارای فاصله کانونی 26 میلیمتری و گشودگی دیافراگم f/1.8 است.
لنز اولترا واید هم یک سنسور 12 مگاپیکسلی S5K3L6 سامسونگ با ابعاد هر پیکسل 1.12 میکرومتری میباشد که یکی از عریضترین لنزهای زاویه گسترده دنیا به شمار میآید. فاصله کانونی که این لنز پوشش میدهد، 13 میلیمتر است ولی سامسونگ مدعی شده که امکان زیر نظر گرفتن زوایای 123 درجهای توسط آن وجود دارد.
دوربین سلفی هم یک لنز 32 مگاپیکسلی کواد بایر IMX 616 سونی است که به صورت پیشفرض عکسهای 12 مگاپیکسلی میگیرد تا همچنان اقدامات غیرمنطقی سامسونگ در هنگام رفتار با این سنسورها را شاهد باشیم.
اپلیکیشن دوربین
اپلیکیشن دوربین نصب شده در گلکسی M51 همان برنامه کاربردی و سرراستی است که در سایر گوشیهای سامسونگ دیدهایم. امکانات آماتور این نرمافزار همانهایی هستند که انتظار داریم. یعنی کشیدن انگشت به سمت چپ یا راست میان حالات مختلف عکسبرداری سوئیچ میکند و یک گزینه نیز برای مرتبسازی، افزودن یا حذف مودها در نظر گرفته شده است. کشیدن انگشت به صورت عمودی نیز میان دوربین سلفی و دوربین عقب سوئیچ خواهد کرد.
نشانگر درخت مانند برای کنترل زوم هم در این اپلیکیشن به چشم میخورد. البته با توجه به نبود لنز تله فوتو، این نشانگر دارای سه گزینه (یکی برای لنز اولترا واید و دو تا برای لنز اصلی) میباشد. شما میتوانید با روش باز و بسته کردن انگشت اشاره و شست روی منظرهیاب روی سوژه مدنظر زوم کنید تا مقادیر بزرگنمایی 2 برابری (2x)، 4 برابری (4x) و یا 10 برابری (10x) نمایان شوند.
مراحل زومی که لنز دوربین سلفی گلکسی M51 ارائه میکند، دقیقاً همانهایی هستند که سامسونگ تا کنون در محصولاتش قرار داده است. در اینجا به صورت پیشفرض فاصله کانونی برش داده شده 32 میلیمتری بوده و تصاویری که به ثبت میرسند 8 مگاپیکسلی خواهند بود. برای بهرهمندی از تمام تواناییهای این سنسور، شما باید روی دکمه مخصوص زوم ضربه بزنید. مدتی میشد که نسبت به عملکرد این گزینه در گوشیهای کمپانی کرهای اعتراض داشتیم اما دیگر به این موضوع معترض نیستیم زیرا سامسونگ به شما اجازه میدهد با فعالسازی گزینهای از تنظیمات، پس از ضربهای آرام، مقدار زوم دلخواهتان را برای عکسهای سلفی مشخص کنید.
در منظرهیاب، آیکونهای استاندارد و مورد انتظار نظیر چرخدنده مخصوص تنظیمات که در گوشه بالای نمایشگر جای گرفته، به چشم میخورند. دیگر موارد رایج مانند رزولوشن ویدیو، اطلاعات موقعیت مکانی، تصحیح لنز اولترا واید (در بخش Save Options) را نیز میتوانید در این منو پیدا کنید. حتی این امکان وجود دارد تا آپشن بهینهسازی منظره را در حالت کلی غیرفعال نمایید.
یک حالت پیشرفته (Pro) هم گنجانده شده و در کمال تعجب سامسونگ همه امکانات را در آن قرار داده است؛ اتفاقی که معمولاً خیلی کم یا اصلاً به ندرت رخ میدهد. در اینجا میتوانید میزان و نحوه نورپردازی را به همراه فوکوس دستی تنظیم کنید اما متأسفانه همچنان جای خالی لایو هیستوگرام یا قابلیت عملکرد همه لنزها به غیر از لنز اصلی احساس میشود. احتمال میدهیم که اگر هنوز نسبت به این موارد اعتراض کنیم، سامسونگ حرفمان را گوش کرده و آنها را اضافه خواهد کرد!!!.
کیفیت تصاویر گرفته شده در روز
عکسهای گرفته شده در روز توسط لنز اصلی گلکسی M51 کیفیت مناسبی دارند. رنج دینامیک در آنها عریض است تا به نوعی با سایر موبایلهای میانرده از این نظر تفاهم وجود داشته باشد. البته یک گوشی گرانتر یا بالاردهتر میتواند ما را با خروجیهای باکیفیتتری از این نظر میهمان کند. رنگها بدون اینکه خیلی افراطی باشند، سرزنده خواهند بود و ظاهر صحنههایی که از آنها عکس میگیرید کاملاً طبیعی میباشند. در این تصاویر جزئیات به وفور دیده میشود ولی نویزها هم بسیار زیاد هستند.
در اینجا، گزینه بهینهساز منظره تفاوت چندانی ایجاد نمیکند.
در این اپلیکیشن یک حالت 64 مگاپیکسلی وجود دارد که در صورت استفاده از آن جزئیات زیادی به چشم خواهد آمد. اتفاقی که با روشن کردن این آپشن احساس خواهد شد، کاهش رنج دینامیک خواهد بود که البته چندان هم تأثیرگذار نیست.
گلکسی M51 لنز تله فوتو ندارد ولی لنز اصلی 64 مگاپیکسلی و عملکرد فوقالعاده آن با رزولوشن زیادی که دارد، میتواند جایگزین زوم 2 برابری یک لنز تله فوتو باشد به طوری که امکان برش دادن را فراهم میکند. با این حال، این تصاویر ظاهر طبیعی دارند و اصلاً اینگونه به نظر میرسد که 16 مگاپیکسلی برشخورده هستند که فقط کیفیتشان افزایش یافته است. در اینجا دو فرآیند تار شدن و افزایش شفافیت همزمان رخ میدهد که مورد دوم به نوعی سعی میکند تا از اثرات مخرب مورد اول بکاهد.
باید اعتراف کنیم که عکسبرداری با گزینه 64 مگاپیکسلی و سپس برش آنها، تصاویر زوم شده 2 برابری باکیفیتتری به شما ارائه خواهد کرد بنابراین واقعاً جای سؤال دارد که چرا این اتفاق به صورت پیشفرض در یک گوشی رخ نمیدهد.
دوربین اولترا واید هم تصاویری میگیرد که رنج دینامیک زیادی دارند. البته این لنز رنگها را اشباع شده و گرمتر از صحنه واقعی و خروجیهای لنز اصلی نشان میدهد ولی خوشبختانه نمیتوان به این قضیه ایراد خاصی گرفت. نویز هم در عکسهای گرفته شده با این لنز به چشم میآید ولی مقدارشان زیاد نیست بنابراین فقط باید به آن اشاره میکردیم. از نظر مقدار جزئیات هم خروجیهای این لنز فوقالعاده است تا آن را یکی از بهترین حسگرهای اولترا واید دنیا بدانیم.
همچون سایر گوشیهای سامسونگ اخیراً معرفی شده، یک گزینه تصحیح خودکار لنز در گلکسی M51 نیز به صورت خودکار وجود دارد. عملکرد این آپشن تنها در گوشه و کنارهها افت میکند وگرنه مزایای آن بسیار زیاد هستند به همین دلیل پیشنهاد ما این است که آن را فعال نگه دارید مگر آنکه خیلی به صاف افتادن سوژههایتان اهمیت میدهید.
کیفیت تصاویر گرفته شده در شب
تصاویر گرفته شده در شب توسط لنز اصلی گلکسی M51 کیفیت قابلقبولی داشته و حتی بهتر از خروجیهای سایر گوشیهای هوشمند در این شرایط هستند. میزان جزئیات در آنها کافی است اما نویز به شدت افزایش پیدا کرده است. ضمن اینکه کمی این تصاویر از حالت اشباع شده خارج شدهاند ولی رنگها همچنان دقت بالایی دارند و رنج دینامیک گستردهتر از هر زمان دیگری است.
گزینه عکسبرداری در شب یا همان Night Mode کمی تصاویر ثبت شده با لنز اصلی در حالت معمولی را برش میدهد بنابراین 12 مگاپیکسلی خواهند بود. این آپشن در بخشهایی که نور کافی وجود دارد عملکرد خوب خودش را به اثبات میرساند و جزییاتی که پیش از این نمیدیدیم را حالا نمایان کرده است. با همه اینها، به نظر نمیرسد رنج دینامیک افزایش یافته باشد و هر آن چه که قبلاً تاریک بود، الآن هم هنوز تاریک است.
کیفیت تصاویر ثبت شده با لنز اولترا واید در شب زیاد نیست و با توجه به اینکه زوایایی که توسط این حسگر پوشش داده میشود نسبتاً عریض هستند، بسیاری از قسمتهایی که خواهید دید، مشکی و تاریک خواهند بود بنابراین بهتر است صحنهای که میخواهید از آن عکسبرداری کنید را با نهایت احتیاط برگزینید. اگر نور کافی در صحنه وجود داشته باشد، لنز اولترا واید تصاویر قابلاستفاده و خوبی خواهد گرفت که جزئیات زیادی دارند، رنگهایشان اشباع شده هستند و رنج دینامیکشان گسترده است.
با فعالسازی Night Mode برای لنز اولترا واید، رنج دینامیک گستردهتر میشود و قسمتهای نورانیتر خودشان را بیشتر نشان میدهند. به علاوه، نسبت به خروجیهای لنز اصلی، در اینجا سایهها کمرنگتر شدهاند. لازم به ذکر است که این عکسها در مقایسه با آنهایی که در حالت Photo توسط لنز اولترا واید گرفته شدهاند، شفافتر هستند.
کیفیت تصاویر پرتره
عکسهای پرتره در حالت فوکوس زنده گلکسی M51 سوژه را به شکل فوقالعادهای از پسزمینه جدا میکنند و تنها در جاهایی عملکرد آن ضد و نقیض خواهد بود که لباس شخصی که پوشیده با پشت سرش تقریباً یکی باشد وگرنه هیچ نقطه ضعف دیگری نمیتوانیم در اینجا ببینیم. چنانچه موهای سوژه به هم ریخته باشد، امکان دارد حاشیههای بدن او با پسزمینه ترکیب گردد ولی باز هم این نکته زیاد تأثیر منفی نمیگذارد.
عملکرد فوقالعاده این آپشن هنگام شناسایی سوژههای غیر انسانی نیز ادامه مییابد بنابراین میتوانید از جاهایی که به نظرتان جذاب میآید، با خیالی آسوده عکسهای پرتره با افکت بوکه بگیرید.
کیفیت تصاویر کلوزآپ
عکسهای کلوزآپ توسط لنز 5 مگاپیکسلی ماکرو گرفته میشوند و از انصاف نگذریم، کیفیتشان مناسب است. شما با این لنز میتوانید کوچکترین جزئیات را به ثبت برسانید بنابراین نسبت به لنزهای 2 مگاپیکسلی که در دیگر گوشیها دیده بودیم، این لنز عملکرد بسیار بهتری دارد.
کیفیت تصاویر سلفی
تصاویر سلفی 12 مگاپیکسلی جزئیات کافی و نویز کمی دارند. رنگ چهره سوژه برخی اوقات خوب و برخی اوقات نه زیاد تعریفی به ثبت میرسد و بعضی وقتها در فضاهای سربسته روی صورت کاربر امکان دارد هاله صورتی رنگی ظاهر شود که با بهبود نورپردازی میتوانید بر این مشکل فائق آیید. پردازش HDR در صحنههایی که کنتراست زیادی دارند بسیار خوب کار میکند بهگونهای که میتوانید خیالتان را از اینکه صورت سوژهها روشن میشوند و در جاهای تاریک، قسمتهای پرنورتر بهتر به ثبت میرسند، راحت کنید.
در زمان استفاده از حالت 32 مگاپیکسلی، اثری از گزینه HDR نیست به همین دلیل باید نسبت به نورپردازی حساستر باشید. البته اینکه چرا سامسونگ در اینجا امکان عکسبرداری با حالت 32 مگاپیکسلی را قرار داده، سؤالی است که پاسخش را نمیدانیم.
HDR بار دیگر در حالت فوکوس زنده حاضر میشود؛ چیزی که خیلی کم در سایر گوشیها میبینیم زیرا همه آنها نمیتوانند به صورت همزمان این دو کار را انجام دهند. جداسازی سوژه از پسزمینه در اینجا هم فوقالعاده است ولی حالت بوکه ظاهر مصنوعیتری خواهد داشت.
ضبط و کیفیت ویدیو
گلکسی M51 با لنزهای اصلی، اولترا واید و سلفی خود میتواند نهایتاً فیلمهای 4K با نرخ 30 فریم بر ثانیه ضبط کند. نکته عجیب آنکه، در اینجا خبری از فیلمهای 4K با نرخ 60 فریم بر ثانیه نیست.
ویدیوهای 4K که با لنز اصلی گلکسی M51 میگیرید، کیفیت خوبی دارند. میزان جزئیات آنها زیاد و فرآیند پردازششان طبیعی است. نویز تقریباً وجود ندارد و رنج دینامیک عریض میباشد و دقت رنگها بالاست.
فیلمهای ضبط شده با لنز اولترا واید شاید از نظر دقت رنگ باکیفیت نباشند ولی رنگها در آنها ظاهر گرمتری دارند. میزان جزئیات برای یک سنسور اولترا واید قابل قبول بوده اما نویز به وفور دیده میشود و سایهها الگوهای نویزدار زیادی دارند. کیفیت کلی آنها اما، قابل قبول است.
سیستم ثابتسازی تصاویر برای همه لنزها در نظر گرفته شده و هنگام پیادهروی، لرزشهای دست را به خوبی از بین میبرد ولی امکان دارد برخی لرزشها همچنان احساس شوند. نوعی بهم پیوستگی میان برخی قسمتها به چشم خواهد خورد اما باز هم نمیتوانیم این نکته را حاد بدانیم. همچنین، در فیلمهایی که توسط لنز اصلی ثبت میگردند، لرزش احساس خواهد شد که البته شدید یا ضعیف بودن این موضوع میتواند به صحنهای که برای فیلمبرداری انتخاب کردهاید، ربط داشته باشد. لازم به ذکر است که این مشکل در لنز اولترا واید وجود ندارد.
رقبا و آلترناتیوها
در بازارهایی که برندهایی نظیر شیائومی و ریلمی حاضر بوده و محصولاتی تولید میکنند که به شدت مقرون به صرفه هستند، سامسونگ معمولاً به توفیق چندانی دست نمییابد بنابراین گلکسی M51 نیز از این قاعده مستثنی نیست.
یکی از اولین آلترناتیوهایی که میتوانیم در اینجا از آن نام ببریم، پوکو ایکس 3 انافسی است که نرخ بازسازی 120 هرتزی ولی نمایشگر LCD دارد. کیفیت تصاویر گرفته شده میان این دو موبایل و عملکرد چیپست آنها به شدت به هم شبیه است بنابراین فرق زیادی بین آنها احساس نمیکنیم. البته احتمالاً اسپیکرهای استریو پوکو که صداها را بلندتر و باکیفیتتر پخش میکنند، برگ برنده این موبایل به حساب بیایند. اما آیا باتری این دستگاه میتواند به اندازه باتری گلکسی M51 دوام بیاورد؟ قطعاً خیر. از نظر قیمتی هم نماینده سامسونگ حدود 60 یورو گرانتر میباشد که برای موبایلهای میانرده تفاوت کوچکی نخواهد بود.
Realme 7 Pro هم به اندازه پوکو ایکس 3 انافسی قیمت خورده بنابراین از گلکسی M51 مقرونبهصرفهتر است. از نظر کیفیت دوربین نیز این موبایل با محصول کمپانی کرهای تقریباً یکسان کار میکند و با توجه به اینکه نمایشگرش AMOLED با نرخ بازسازی 60 هرتزی است، باید در سایر قسمتها به دنبال تفاوتها بگردیم. نماینده کمپانی چینی اسپیکر استریو دارد و سرعت شارژش هم به 65 وات میرسد اما باز هم گلکسی M51 از نظر دوام باتری حرف زیادی برای گرفتن خواهد داشت و هر چه که باشد، برند او سامسونگ است که یک برگ برنده به حساب میآید.
وانپلاس هم برندی است که طرفداران خاص خودش را دارد و وانپلاس نورد شاید 40 یورو از گلکسی M51 گرانتر باشد ولی امکاناتی نظیر نمایشگر OLED با نرخ نوسازی 90 هرتزی، تراشه کممصرفتر و لنز ثانویه اولترا واید برای دوربین سلفی، آن را به یک انتخاب جذاب تبدیل میکنند. در سمت دیگر، محصول سامسونگ امکانات بخصوصی من جمله جک هدفون 3.5 میلیمتری، اسلات مموری کارت میکرو SD و رادیو FM دارد که هیچکدام از آنها را در وانپلاس نورد نمیبینیم. بار دیگر باید به دوام باتری طولانیمدت گلکسی M51 اشاره کنیم که نماینده وانپلاس نمیتواند حتی به گرد پای او برسد.
اما از آن جایی که به خاطر باتری خرید گلکسی M51 را در نظر دارید، بد نیست رقیبی را به شما معرفی کنیم که احتمالاً به همین مقدار مقاوم خواهد بود و آن موبایل چیزی نیست جز موتورولا وان فیوژن پلاس (Motorola One Fusion+) عملکرد تراشه، کیفیت دوربین و سایر امکانات مانند جک هدفون 3.5 میلیمتری و اسلات مموری کارت میان دو موبایل مشترک است ولی فیوژن پلاس NFC ندارد. نمایشگر LCD آن هم با نرخ نوسازی 60 هرتزی فرق زیادی با صفحه نمایش محصول سامسونگ دارد ولی به جهت آنکه در آن هیچ بریدگی وجود ندارد (چون دوربین سلفی آن به صورت پاپآپ از بالای نمایشگر ظاهر میشود)، میتوانیم خرید این محصول موتورولا را نیز به شما پیشنهاد کنیم.
نظر نهایی
گلکسی M51 آمده تا به طور قطع یقین نیاز کسانی که به دنبال گوشی با دوام باتری طولانیمدت میگردند را برطرف کند. البته این موبایل دیگر امکانات فوقالعاده مانند دوربین باکیفیت و نمایشگر Super AMOLED را نیز نادیده نگرفته بنابراین تقریباً یک گوشی همه چیز تمام است.
با همه اینها، گلکسی M51 یک موبایل میانرده رقابتپذیر و توانمند است و با حضور او، علیرغم اینکه سامسونگ معمولاً در این بازار نمیتواند عملکرد خوبی داشته باشد ولی وقتی صحبت از ارزش بالا میشود، میتوانیم خرید آن را به شما پیشنهاد کنیم زیرا قیمت زیادی ندارد.
نقاط قوت
- دوام باتری استثنایی و سرعت شارژ بالا با توجه به ظرفیت منبع نیرو
- نمایشگر OLED با کیفیت اما مبتدی
- کیفیت مناسب تصاویر و ویدیوهای ضبط شده با دوربینها
- دارا بودن اسلات مموری کارت میکرو SD و رادیو FM
نقاط ضعف
- نرخ بازسازی 60 هرتزی در حالی که دیگر رقبا نرخ نوسازی 90 یا حتی 120 هرتزی دارند
- محل قرارگیری سنسور اسکنر اثر انگشت بیش از حد بالاست
- ناتوانی در ضبط ویدیوهایی که در هر ثانیه 60 فریم دارند
- رابط کاربری One UI سامسونگ کمامکاناتتر شده است